بلاتکلیفی این روزهایم
15 آبان 1398 توسط نردبانی تا بهشت
این روزها تنها یارِ من شده استرس و دلهره! نمیدانم سرنوشتم چه میشود؟! حتی نمیدانم کدام راه را بروم؟! کارم شده پریشانحالی و سردرگمی!
تنها امید این لحظاتِ سختم خدایی است که بارها گفته تو را رها نمیکنم، مگر خودت دستت را از دستانم رها کنی و بروی!
چشم دوختهام
به لطف و کرمش
به دستانِ پرمهرش
به آغوشِ گرمش
به ندایِ دلت قرص باشد تا من را داری غمی نداریش
این روزهایِ سخت را سپری میکنم با ذکر استغفارش تا شاید در کارم فرجی شود و از این سرگردانی نجات یابم!
خدا کند زودتر تکلیفم مشخص شود که بلاتکلیفی بدترین درد است و درمانی ندارد!